همراهان گرامی دوران،
در حال حاضر با مشکل درگاه پرداخت روبرو هستیم. لطفاً تا رفع کامل این مشکل، از طریق دایرکت اینستاگرام، تلگرام یا واتس‌اپ با ما در تماس باشید تا فرآیند ثبت‌نام شما تکمیل شود.

آموزش تخصصی مربی کودک

اطلاعات

  • دسته‌بندی معرفی فیلممقالات و منابع
  • تاریخ

هم‌رسانی کنید

تحلیل انیمیشن «ویوو -Vivo»

نوشته‌ی سید حمید رضازاده

ویراستاری: سمیه صادقی

آندرس سال‎‌ها قبل، از مارتا که عاشقش بود دورافتاده؛ و حالا با یک کینکاجو به نام ویوو، برای مردمِ کوچه و خیابان می‌‎خوانَد و می‌‎‌‌نوازَد و از این راه، پولی به دست می‌‎‌‌آورد. آندرسِ پیر اکنون نوازنده‎ای خیابانی است و مارتا، ستاره‌ای!

جریانِ آرامِ زندگیِ آندرس و ویوو، با نام‌ه‎ای از مارتا تغییر می‌کند: مارتا از آندرس دعوت کرده تا در آخرین اجرایش، او را همراهی کند. آندرس را شور برمی‌دارد. مارتا فردا شب به روی صحنه می‌رود و آندرس برای سفر آماده می‌‎شود؛ و همان شب می‌میرد.

آندرس آن روزها نتوانسته بود احساسش را به مارتا بگوید؛ و بعد از جدایی، عشق و اندوهش را به یک ترانه تبدیل کرده بود ولی آن را هم برای مارتا نفرستاده بود. می‌خواست از این فرصت استفاده کند و عشقِ فروخورده‏اش را با نشان‎دادنِ این کاغذ، به مارتا نشان بدهد.

حالا ویوو می‌خواهد کارِ ناتمامِ آندرس را تمام کند و در این راه با گَبی همراه می‌شود. گبی مثل عمویش آندرس، عاشقِ موسیقی است و مثل او، دورافتاده از معشوق، محروم از پدرش.

ویوو و گبی به یک ماجراجوییِ پُرخطر کشیده می‌‎شوند تا «آن کاغذ» را به دست مارتا برسانند؛ مارتایی که الآن از خبرِ مرگِ آندرس، از پا افتاده است…

نسخه‌ی کامل این تحلیل فیلم را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

 

*** تهیه و تنظیم: گروه فرهنگی-هنری دوران، بخش پژوهش 

دیدگاه‌ها

دیدگاه شما